منتشر شده در مجله تابلو
۲۰ خرداد ۱۳۹۲
نه اینکه بخواهند درچرخه سواری کنند، نه اینکه بخواهند عضو تیم شنای کشورشان شوند و به مسابقات جهانی راه پیدا کنند، نه اینکه توقعشان بالا باشد، نه، حتی تماشای مسابقات ورزشی هم برای دختران ایرانی آرزویی است دور و دراز و کسانی که بخواهند آرزویشان را برآورده کنند، باید تن به خطر بدهند. خطر پوشیدن لباس پسرانه و گم شدن در میان صد هزار مرد
■
خوب میبینی که لاغرم و کافیه تا کمی بلوزم گشادتر باشه که بتونم تیپم را پسرونه جا بزنم، خب تا کسی بهم تنه نزنه برجستگی سینه هام هم پنهون میمونه. مشکل فقط موهام بود. نه دلم مییومد موهای تا توی کمرم را به خاطر یک مسابقه فوتبال کوتاه کنم و نه پیدا کردن کلاهی که همه موهام را توش جا بدم آسون بود. پدرم در اومد تا این کلاهه را پیدا کردم.
■
ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی. مصوب ۲/۳/۱۳۷۵
هرکس علنا در انظار و اماکن عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی نماید علاوه بر کیفر عمل به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم میگردد و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نمیباشد ولی عفت عمومی را جریحه دار نماید فقط به حبس از ده روز تا دو ماه یا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد.
تبصره – زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ده روز تا دو ماه و یا از پنجاه هزار تا پانصدهزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد.
■
حرکتها و ابتکارهای فردی زنان برای ورود به ورزشگاهها، حتی با لباس مردانه، در دهه ۷۰ و همزمان با ایجاد گشایش نسبی در آزادیهای عمومی، تبدیل به حرکتهای جمعی پراکندهای شد که اوج آن را در جشن ملی پیروزی ایران بر استرالیا شاهد بودیم. روزی که بیش از هزار زن توانستند بر سکوهای استادیوم ازادی گام بگذارند، اما به طور مشخص نخستین حرکت اعتراضی جمعی زنان در مسابقه دوستانه تیم ملی فوتبال ایران-آلمان در آبان ماه ۸۳ با مقاومت شدید نیروی انتظامی مواجه شد. هفت ماه بعد گروهی از فعالان جنبش زنان، پس از درگیری طولانی با مقامات ورزشگاه آزادی و نیروی انتظامی بالاخره توانستند اولین گروه از زنان باشند که به عنوان شهروندان عادی و بدون برخورداری از امتیازاتی چون کارت VIP مسابقه فوتبال ایران-بحرین را از نیمه دوم به بعد در داخل ورزشگاه تماشا کنند.
■
– در بازیهای مهم و ملی همه جای آدم را میگردند، مثلا شاید نارنجکی، ترقهای چیزی پیدا کنند. ماموره به من که رسید، از کلاهم شروع کرد. لبههای کلاه را گشت و به پشت سرم دست کشید. موهایم را بافته بودم و زیر کلاه چپانده بودم. گفت «این چیه؟» چیزی نگفتم. اگر حرف میزدم از تُن صدایم میفهمید که دخترم. دو سه بار سوالش را تکرار کرد و بعد دستم را گرفت برد پیش مافوقش «مث اینکه این دختره!»
■
آیت الله صانعی: احتیاط آن است که مرد لباس مخصوص زنان و زن لباس مخصوص مردان را نپوشد، ولی نماز با آن اشکال ندارد.
آیت الله صافی گلپایگانی: پوشیدن لباس مخصوص به مردها بر زنها و لباس مخصوص زنها بر مردها حرام است.
■
چهارم اردیبهشت ۱۳۸۵، محمود احمدینژاد در نامهای خطاب به محمد علی آبادی رئیس وقت سازمان تربیت بدنی، دستور داد با برنامه ریزی صحیح و مقتضی شئون بانوان، بخشی از مرغوبترین مکانهای تماشاگران در ورزشگاههایی که مسابقات فوتبال ملی و مهم برگزار میشود، به طور ویژه به زنان و خانوادهها اختصاص یابد.
■
– مافوقش یک نظامی ریشو و قدبلند بود «دختره که دختره! ولش کن بره!»
یکی دیگرشان آمد و گفت: «صبر کن ببینم! تنها اومدی؟» من اصلا نمیتوانستم حرف بزنم. دوستم خودش را انداخت جلو و گفت «نه جناب، با منه!» بقیهاش بحث بود وتوضیح و توجیه و… خلاصه بگویم بالاخره رفتم داخل ورزشگاه!
■
تعداد قابل توجهی از نمایندگان مجلس نامهای نوشتند خطاب به رییس جمهور: «فراتر از مشکل اختلاط زن و مرد به عنوان تماشاچی در محیطهای ورزشگاهی، امروز اساسا شرایط مناسب حضور زنان با توجه به ارزشهای اسلامی و فرهنگی جامعه وجود ندارد.»
■
تعدادی از زنان علاقهمند و فعالان مسائل زنان سر مسابقهٔ فوتبال ایران-کاستاریکا (سال۸۴) جلوی استادیوم آزادی به شدت کتک خوردند و اجازهٔ ورود نگرفتند.
■
آیت الله جواد تبریزی، مکارم شیرازی، فاضل لنگرودی، صافی گلپایگانی، نوری همدانی، مصباح یزدی و دیگران، حضور زنان در استادیوم را از مظاهر «اختلاط» دانسته و «نگاه مرد به زن»، پس آن را جایز و شرعی ندانستند.
■
بهزاد کتیرایی، مدیر کل حراست سازمان تربیت بدنی از ۱۳۷۵ تا ۸۲ میگوید: «سازمان تربیت بدنی با بحث کارشناسی و دقیق شرایطی را فراهم کرد که بانوان بدون هیچ مشکلی در بهترین مکان استادیوم و با بهترین مسیرها وارد و از استادیوم خارج شوند. بهترین مکان در طبقه دوم استادیوم که حدود چهارهزار نفر ظرفیت دارد، و سمت چپ و راست جایگاه، که هر کدام دوهزار نفر ظرفیت پذیرش تماشاگر دارد. با راههای ورودی و خروجی کاملا مجزا و سرویسهای بهداشتی کاملا جداگانه با پارکینگهای اختصاصی برای حضور اتوبوسهای ویژهٔ خانوادهها.»
■
– توی استادیوم هیچ کس نفهمید من دخترم. یا حداقل هیچ کس به روی خودش نیاورد. همه مشغول تماشای بازی و تخمه خوردن و عصبانیت و خوشحالی بودند. وقتی ایران گل زد خیلی خوش گذشت. موج مکزیکی درست میکردیم. تشویق میکردیم. البته من سعی میکردم باز هم صدایم درنیاید! وقتی ایران آن بازی را برد، اصلا جو ورزشگاه تغییر کرد. همه از سر جایشان بلند شده بودند و شادی میکردند، عکس میگرفتند، میرقصیدند، صدای شیپور و طبل بود و جیغ تماشاچیان و پرچم ایران. دلم میخواهد باز هم بروم اما فکر میکنم دیگر پیش نخواهد آمد…
■
این نوشته یک گزارش ساده است از آنچه برای حضور زنان در ورزشگاه اتفاق افتاده، از بغضی که گلوی خیلیها را گرفته، از آرزوی خیلی از بانوان ورزشکار و یا علاقهمند برای تماشای از نزدیک بازی فوتبال. میخواهم بگویم شده و میشود! اگر خودمان بخواهیم و برای گرفتن حقوقمان از جا بلند شویم!
منابع:
۱- مجموعه قوانین و مقررات پوشش در جمهوری اسلامی ایران، گردآوری و تدوین: شادی صدر. کتاب نیلی. ۱۳۸۸
۲- «بیانیهٔ کمپین دفاع از حق ورود زنان به ورزشگاهها»، سال ۱۳۸۵
۳- «ورود زنان به ورزشگاهها آزاد شد، اما…»، پرستو دوکوهکی، نشریهٔ زنان، سال پانزدهم، فروردین و اردیبهشت ۱۳۸۵
۴- مصاحبه با یکی از دخترانی که با ظاهر پسرانه وارد ورزشگاه آزادی شده و موفق به تماشای یک بازی ملی شده بود، سال ۱۳۹۱
دیدگاهتان را بنویسید