شعر

  • زیر درخت گلابی!

    1 [بساط سبزی، توی حیاط، زیر درخت] 2 سُرور خانم… و چند تا زنِ خوشبخت!! سُرور خانم و یک مشت حرف عُق دارش از عشق…

  • چراغ را روشن کن در این منِ تاریک

    چراغ را روشن کن در این منِ تاریک ببین کجای جهانم، بیا کمی نزدیک بِکِش دو دستت را روی سردیِ دیوار بِرس به من که…

  • خوبی؟ دلم گرفته! چرا ساکتی عزیز؟

    خوبی؟ دلم گرفته! چرا ساکتی عزیز؟ دلبستگیِ پنجره‌ها را به‌هم بریز با حرف‌هات زلزله باش و عذاب کن دیوارِ استخوانیِ من را خراب کن زل…

  • زنی برهنه تر از شیشه

    زنی برهنه تر از شیشه، روبروی چراغ، نشسته بود در اینجای شعر، کارم داشت تنش، لبش، لبه های شکسته ی تیزی، که من ته ِ…

  • معرفی کتاب – معرفی نویسنده – صدای مؤلف

    دو شعر از کتاب “بت بزرگ” را با صدای فاطمه اختصاری را در سایت شهرگان گوش کنید. با بیوگرافی کوتاهی از او به قلم “ساره…

  • صدای خنده‌ی من کو؟ کجاست آن زنِ شاد؟

    نگاه کرد به بیرون، پرنده ی آزاد دلش که دست تو بوده‌ست کار دستش داد! لبم به حرف تو وا بسته است و قفل شده…

  • زنی که آن طرف مرزها شده مدفون

    .           چراغ کوچکی از دور می زند سوسو چراغ بی نفسی در هوای آلوده مگس تر از همه ی روزهای…

  • بُتِ بزرگ

    بُتِ بزرگ، سرش را گرفت بین دو دست نگاه کرد به قومش، چه منفعل بودند! چقدر زود شکستند، زود وا دادند رفیق‌ها همه از جنسِ…

  • زبان دچار غمی بود و سعی می کردم

    با تشکر از «حافظ» ، «محمد حسینی مقدم» ، «ماتئی ویسنی یک» ، «هدی قریشی شهری» و «منوچهری دامغانی» برای حضور در این شعر .…