چی منو نگه می داره، که نمی تونم جدا شم؟؟

خسته تر از زمینم، که نمی دونی کجاشم
کاشکی برم گم بشم، یه تیکّه از فضا شم
عشق مث یه شهابه، می گذره از شبامو
آرزوهامو می بره، که دنبال تو باشم
نه یه شونه زیر گریه م، نه یه صندلی کنارت
چی منو نگه می داره، که نمی تونم جدا شم؟؟

زیر همه چی می زنم، توو این زمونه ی بد
رو میارم به دستات، شاید بگیری! شاید…
جادّه تموم نمیشه، جلوی پامه همیشه
تو همسفر نبودی! نبودی! امّا باید ↓
واسه ی به تو رسیدن آویزون خدا شم!
چی منو نگه می داره، که نمی تونم جداشم؟؟

توو این روزای سرما، نه دلی واسه م می لرزه
نه هوای من رو داری، نه یه حرفی که بیارزه
خسته تر از زمینی، بی ستاره توو آسمون
بی خیال من می خوابی، توو این شبای هرزه
یه خطّه این زندگی، ببین! من انتهاشم
چی منو نگه می داره، که نمی تونم جدا شم؟؟
چی منو نگه می داره، که نمی تونم جدا شم

فاطمه اختصاری


Comments

یک پاسخ به “چی منو نگه می داره، که نمی تونم جدا شم؟؟”

  1. فریبا نیم‌رخ

    خیلی دوست دارم این شعرتونو??

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *