صدای خنده‌ی من کو؟ کجاست آن زنِ شاد؟

نگاه کرد به بیرون، پرنده ی آزاد

دلش که دست تو بوده‌ست کار دستش داد!

لبم به حرف تو وا بسته است و قفل شده

صدای خنده‌ی من کو؟ کجاست آن زنِ شاد؟

تو رفته‌ای و کسی دست شسته از تنِ من

تمام خاطره‌ها ریخته به دامنِ باد

شب از مکان و زمان خالی است، این خانه

فشار می‌دهدم با تمامیِ ابعاد

چه مانده از هیجانِ رسیدنم تا اوج؟

دو مشت پَر، وسط این لباس‌های گشاد

خطوط رابطه یخ بسته، وصل ممکن نیست

جهانِ سیم‌کشی لای آهن و فولاد

سؤال می‌کنم از عکس خیره ات به خودم:

بگو هنوز دلت تنگ می‌شود؟

– «نه زیاد!»

نه تیر بود و نه صیّاد، خسته بود فقط!

پرنده از وسط آسمان زمین افتاد

فاطمه اختصاری

از کتاب «بت بزرگ»


Comments

یک پاسخ به “صدای خنده‌ی من کو؟ کجاست آن زنِ شاد؟”

  1. شقایق نیم‌رخ

    کارتون حرف نداره ????

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *