هنوز چند دقیقه ای نگذشته که فیلم «یک روز در حلب» را دیده ام. و کارگردانش «علی الابراهیم» روی سن جلویمان نشسته و دارد داستان غمانگیز سوریه را تعریف می کند.
فیلمی مستند از بمب ها و بچه ها و آمبولانس ها و غبار غبار غبار…
شاید اگر بخواهم از لحاظ سینمایی این فیلم مستند را نقد کنم، حرف های زیادی برای گفتن وجود داشته باشد اما حتی همان تصویرهای لرزان و گاهی غیرسینمایی مرا تحت تاثیر قرار داد. شاید چون جنگ با چهره ی واقعی و خشنش جلوی چشمم آورده شد.
در یکی از سکانس ها فیلمبردار سوار ماشینی ست و به سمت جایی که بمباران شده می رود، ناگهان صدای بمب و تکان خوردن دوربین و راننده ای که زخمی شده و همه می دوند برای کمک به او و بالاخره فیلمبردار دوربین را می گذارد روی صندلی ماشین و… نمی دانم بتوانید فیلم را توی یوتیوب پیدا کنید یا نه، اما امیدوارم هیچ وقت جنگ را از نزدیک نبینید.
دیدگاهتان را بنویسید