کتاب کاپوچینو، کیک پنیر
محمد صالحعلاء
نشر پوینده، 1394
روی جلد نوشته شده (مجموعه داستان) اما من ترجیح می دهم بگویم مجموعه داستانهای پیوسته، هرچند که بعضی از داستان ها هیچ نقطه ی اتصالی با بقیه ندارند. اما می شود گفت اکثر داستان ها درباره ی آدم های جوان شهرنشینی است که قرار گذاشته اند اگر در تهران باران بیاید، جمع شوند توی کافه ای که پاتوقشان است. و البته که در کل کتاب هیچ وقت دور هم جمع نمی شوند. ایده ی خوبی ست برای یک عدد محمد صالحعلاء که بیاید توی هر داستان کلی حرف قشنگ بزند و موقعیت احساسی (نه صرفا دراماتیک یا تراژیک) خلق کند و با شیرین زبانی های خاص خودش مخاطب را بکشاند تا آخر کتاب، تا هیچ چی.
کتاب را با همه ی ایراداتی که به نثر و لحن و زبان دوگانه و شیوه ی رها کردن و پرداختن قصه دارم، دوست داشتم و با خواندنش برای خودم لحظه های خوبی رقم زدم.
امیدوارم شما هم هرجور می توانید حتی شده با خواندن یک کتاب یا یک شعر، لحظه های خوبی حداقل برای خودتان بیافرینید!
.
دیدگاهتان را بنویسید