محمد مختاری

,

به بهانه‌ی تولد «محمد مختاری» رفتم سراغ کتاب‌هایی که از اوبه همراه داشتم و خوانده بودم. مدت‌ها بود که به یکی از مقالاتش فکر می‌کردم و دنبال فرصتی بودم تا دوباره بخوانم و اگر شد معرفی کنم.
کتاب «تمرین مدارا»، شامل بیست مقاله از محمد مختاری است که هر کدام جدا جدا ارزش معرفی و خواندن و گفتگو دارد.
عنوان مقاله‌ای که معرفی خواهم کرد هست: «از پوشیده‌گویی تا روشن‌گویی»
مختاری در این مقاله با هدف بسط تفکر انتقادی، سه وجه بیان را بررسی می کند:
۱.پوشیده‌گویی، ۲.رک‌گویی تا دریده‌گویی، ۳.روشن‌گویی

پوشیده‌گویی: بیانی است نامتجانس با تفکر انتقادی. از اعتقادی نشات می‌گیرد که برای اندیشه و بیان حد و مرزهایی قائل است. از چون و چرا می‌گریزد و خواستار تثبیت وضعیت موجود است.

رک‌گویی: اغلب تا دریده‌گویی تسری می‌یابد. در معنا و محتوا شبیه پوشیده‌گویی است اما در لفظ و شکل، حد و مرزها را درهم می‌ریزد. از اعتقادی می‌آید که آزادی اندیشه و بیان را مستثنا و منحصر به حق و حقیقت و احکام خود می‌داند و می‌طلبد.
انگار زبان در پوسته ترکیده باشد تا اولین لایه و سد مقابل خود را بکوید. مثل درخواست آزادی با استبداد کامل! (خصوصیات این «تناقض مجسم» را مختاری در ده مورد بیان می‌کند که در عکس‌های همین پست می‌توانید پیدا کنید.)

روشن‌گویی: بیانی‌ست برای بسط تفکر انتقادی و خود در گرو آزادی اندیشه و بیان است. هم از چگونگی پدیده و موضوع پرده برمی‌دارد و هم از چرایی آن. بر مجال «تامل» تکیه و تاکید دارد. رعایت مجال تامل بر دو مبناست: اول درک ارزش و توانایی مخاطب برای اندیشیدن به موضوع بیان. دوم رعایت حق انتخاب و آزادی مخاطب در رد و پذیرش و انتقاد و تصحیح موضوع ارائه شده. بنابراین روشن‌گویی هم نشانگر گرایش به «گفت و شنید» و درک حضور دیگری است، و هم بیانگر این است که ناگزیریم به رغم شور و شغب‌ها و تهییج‌ها و تبلیغ‌ها، به مبانی رفتاری و پنداری و گفتاری جدید خود دست یابیم و چاره‌ای درخور برای بحران دوران گذر خود بیابیم.

نکته‌ی دیگری که مختاری در بخش پوشیده‌گویی ذکر می‌کند و متاسفانه در جامعه‌ی امروز ما بسیار نمایان شده بدین قرار است:
جالب توجه‌ترین بخش مساله آنجاست که حواشی فرهنگ قدرت، که به کارمندان امنیتی فرهنگ می‌توان تعبیرشان کرد، لب به سخن بگشایند. اینان یکسوی بیانشان پوشیدگی مطلق و سوی دیگرش آشکارگی تا حد دریده‌گویی صرف است. وجه اول هنگامی است که مخاطبشان خود قدرت است. آدم باید با موچین دنبال یک نکته‌ی واقع‌گویانه یا تذکری باشد که توضیح ازشان خواسته شده است. وجه دوم وقتی است که درباره‌ی کسانی سخن می‌گویند که مورد اخم و تخم قدرتند. چنان در نفی و طرد و تقبیح و چغلی و تنبیه داد سخن می‌دهند و گرد و خاک می‌کنند که خود گزمه و داروغه و پلیس و مامور امنیتی هم به گردشان نمی‌رسند. این خاصیت کسانی‌ست که استعداد عجیبی دارند در ااستحاله و ریا. استحاله در قدرت مسلط و ریا در منش و گرایش. اینان به ویژه با کسانی بهتر درمی‌افتند که از دایره‌ی قدرت بیرون مانده باشند و دستشان از عرب و عجم کوتاه باشد.

قسمتی از مطالب این مقاله را در اینجا ذکر کردم، تا انگیزه‌ای باشد برای خواندن کل مقاله در کتاب و نیز خواندن سایر نوشته‌های مختاری که آنقدر روشن‌گرانه بوده‌اند که حکومت قصد جانش را کرد. به بهانه‌ی زادروزش، پیشنهاد می‌کنم بروید و سری به کتاب‌هایش بزنید. نویسنده‌ها را باید با کتاب‌هایشان شناخت، نه با جملات قصار و نوشته‌های سایرین درباره‌ی آنها.

فاطمه اختصاری
#ستون_معرفی_فیلم_و_کتاب_فاطمه در اینستاگرام
@fateme_ekhtesari


Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *