آیا توجه کردهاید که احساسات ما را، تنها مرگ بیدار میکند؟
رفیقانی را که تازه از ما دور شدهاند چه دوست میداریم، مگر نه؟ آن عده از استادانمان را که دهانشان پر از خاک است و دیگر سخن نمیگویند چه میستاییم! در این صورت، بزرگداشت آنان طبیعتا در ما پا میگیرد، همان بزرگداشتی که شاید آنها در همهی عمر از ما انتظارش را داشتند. ولی آیا میدانید برای چه ما همیشه نسبت به مردگان منصفتر و بخشندهتریم؟
دلیلش ساده است! با آنها الزامی در کار نیست. ما را آزاد میگذارند، ما میتوانیم هر وقت فرصت داشتیم، در فاصلهی میان یک مجلس مهمانی و یکیار مهربان، یعنی رویهم رفته در اوقات هدر رفته، بزرگداشت آنان را قرار دهیم. اگر ما را به کاری ملزم کنند فقط به یادآوری ذهنی است، و قوهی حافظهی ما ضعیف است.
در حقیقت آنچه در رفقای خود دوست داریم مرگ تازه است، مرگ سوزناک است، تاثر خودمان و دستآخر وجود خودمان است!
سقوط | آلبر کامو | شورانگیز فرخ
#ستون_معرفی_فیلم_و_کتاب_فاطمه
#سمفکف
دیدگاهتان را بنویسید