فاطمه اختصاری
اگر به اینترنت دسترسی دارید و هم اکنون دارید این نوشته را میخوانید، حتماً با پدیدهای که قرار است در این مقاله بررسی شود برخورد داشتهاید: جوکهای جنسیتی!
«فکر کن دخترا برن جنگ: زهرا اون پسرو بکش. نه خوشگله گناه داره! سارا اون خشابا رو پر کن. وایسا لاکم خشک بشه! نازنین چرا شلیک نمیکنی؟ بذار موهامو ببندم! مریم فردا میریم خط مقدم. ای وای من چی بپوشم؟!»
اولین سوال در برخورد با این نوع جوکها این است:
آیا اینها واقعاً جوک هستند؟
بر اساس تحقیقات زبانشناسان و محققان، شروط لازم براى جوک بودن یک گزاره عبارتند از:
۱- داشتن پیش فرض؛ جوکها بر زمینهای از اطلاعات قبلی شنونده سوار میشوند و با پیوند خوردن با دادههایی که از قبل در ذهن وجود دارد رمزگشایی میشوند.
۲- جنبه کنایی؛ یعنی عناصر جوک باید معنایی فراتر از آنچه در برخورد اول دریافت میشود حمل کنند. دوپهلو بودن معنا و اشاره کردن به برخى از رخدادهاى موجود در بستر پیشفرضها، از رایج ترین راههاى بروز رفتار کنایى در عناصر زبانى هستند.
۳- اشاره به جهانهایى ممکن؛ جوک باید به شرایطى اشاره داشته باشد که تفاوت آن با شرایط ملموس و عادى، تصویرى از جهانى دیگر را ترسیم کند. این جهانِ مفروض با وجود غریب نمودن، باید ممکن هم باشد، یعنى اگر از حدّ خاصى بیشتر با شرایط آشناى ما تفاوت کند، نامفهوم جلوه خواهد کرد.
۴- کنش زبانی که میتوان آن را بر دو نوع صادقانه و غیرصادقانه تقسیم بندی کرد.
بر همین اساس، جوکها با ساختارهای متفاوتی منجر به خنده میشوند. آنها معمولا یا بر اساس تابوهای جنسی ساخته میشوند یا دربرگیرنده مسائل سیاسی و نقد اجتماعیاند یا روی غافلگیری پایانی و بازی زبانی بنا نهاده شدهاند.
جوکهای جنسیتی
جوکهای جنسیتی بر مبنای تمایزات جنسیتی ساخته میشوند و بر اساس روشها و خصوصیات جوک میتوان درصد بالایی از آنها را از حیطه طنز خارج دانست. به زبان ساده، خیلی از این جوکها اصلاً جوک نیستند. تنها جملات غلوآمیزی هستند که با بیادبی و پردهدری بیان میشوند و در اکثر آنها کلمات رکیک به چشم میخورد.
این جوکها از لحاظ ساختاری بر اساس شخصیت پردازی از پیش آماده، ساخته میشوند و در بافت اکثریت آنها مرزبندی جنسیتی دیده میشود. معمولا راوی پسری است که رفتار بلاهت آمیز زن یا دختری را روایت میکند و او را مورد تمسخر قرار میدهد یا در مقابل یا کنار زنان و دختران قرار گرفته و از همین طریق زن/دختر را در موقعیت فرودستی قرار میدهد.
در ادبیات کهن میتوان از شخصیت «ملانصرالدین» نام برد که رفتار بلاهتآمیزی داشت و کارهای احمقانه میکرد. بعدها این نوع فکاهه در فرهنگ ما تبدیل شد به جوکهای «یه ترکه…»، بعد از آن «یه لره»، برای مدت کوتاهی «پَ نه پَ» و در این زمان تبدیل شده است به «یه دختره…». البته حکایتهای ملّا در بستری روستایی روایت میشد و دختر در فضای مدرن شهری.
بر اساس تحقیقات، مشخص شده که در جوکهای مربوط به دختران، ویژگیهای مختلفی به آنها نسبت داده شده است؛ ویژگیهایی چون بیتجربه بودن، نداشتن توانایی تحلیل، خنگ یا احمق بودن، ساده لوحی، دقیق نبودن، آرایش بیش از حد، دغدغه یا حسرت شوهر، تقلید کردن، موقعیت نشناسی، خودپسندی و خودمحوری، سطحی نگری و داشتن علایق سطحی، نداشتن توانایی انجام کارهای مهم، بی اطلاع و ترسو بودن.
درونمایه جوکهای مربوط به زنان، متفاوت از دختران بوده است. داشتن صفات شیطانی، انحراف ذاتی، غیبت کردن، حرّاف بودن، نداشتن مرام و معرفت، ترسو بودن، بیوفایی، نداشتن آزادی عمل و اراده در مقابل شوهر، انحصاری شدن زن برای شوهرش و چشم و همچشمی، ویژگیهایی است که در این جوکها به زنان نسبت داده شدهاند.
جوکهای جنسیتی با تکرار این مفاهیم که ریشه در فرهنگ سنتی و عامیانه ما دارند، نقش به سزایی در پررنگ کردن کلیشههای جنسیتی که از سمت حکومت و رسانهها بر زن اعمال میشود ایفا میکنند. این جوکها به صورت نمادین خشونت روانی بر زن تحمیل میکنند که باعث قدرت یافتن و تحکیم جایگاه فرادست مرد در جامعه میشود و ایدئولوژی پدرسالاری را گسترش میدهند.
البته این اتفاق چندان هم جدید نیست. در گذشته نیز زن به عنوان جنس دوم در بسیاری از جوکهای فارسی حضور داشته است. اما این جایگاه فرودستی در مقایسه با رکاکت جوکهای امروزی بسیار زیرپوستیتر ابراز میشده است. مثلا در جوکهای «یه رشتیه…» مرد رشتی انتخاب میکرده که به اصطلاح بیغیرت باشد، مرد فارس یا شخص سوم کنشگر جوک انتخاب میکرده که با زن رشتی سکس کند اما در اکثر جوکها زن رشتی مثل ابزاری از دست این مرد به آن یکی هل داده میشده و هیچ کنش خودخواستهای نداشته و عملاً تنها ابزاری برای سکس بوده است. و اتفاقاً اینکه امروزه جوکها با رکاکت بیشتری ساخته میشوند, باعث میشود عده بیشتری در مقابل آن موضع بگیرند و مخالفت خود را با آن نشان دهند. در واقع شاید رو شدن بخش مردسالار و توهین آمیز جوکهای امروزی و فاصله گرفتن آنها از موقعیتهای طنز، از اثرگذاری آنها بر جامعه بکاهد.
چرا امروزه با جوکهای جنسیتی بیشتر از قبل مواجهیم؟
مهمترین اتفاق تاثیرگذار، رشد گروههای وایبر و سپس کانالهای تلگرام و شبکههایی اجتماعی نظیر گودر، توییتر و لاین است که بر اساس طنز و طنازی شکل گرفتهاند و مطالب فکاهه و جوک در این شبکهها لایک بیشتری میگیرد.
در گذشتهای نزدیک، جوکهای محدودی وجود داشتند و حداکثر سه یا چهار جوک در روز در سایتهای جوک، گل میکردند، دهان به دهان میگشتند و سرند میشدند. اما امروزه با گسترش فضای مجازی نیاز به ساخته شدن جوکهای بیشتر و بیشتری حس میشود و شبکههای اجتماعی خصوصاً کانالهای تلگرامیبرای جذب مخاطب، بالا بردن فالوئر یا لایک همان طور که نیاز به فیلمهای پورن و یا حاوی مسایل جنسی دارند، نیازمند جوکهای جدید هستند. خواه ناخواه با افزایش کمّیت جوکها، کیفیت آنها کم شده است.
گفته میشود که جوک باید غیرصادقانه باشد، گوینده و شنونده جوک باید بر غیرصادقانه بودن گفتار آگاه باشند. سومین نکته این است که گوینده بر این باور باشد که جوک مفاهیم خندهداری را منتقل کند و چهارم اینکه، گوینده به قصد خنداندن مخاطب جوک را تعریف کند.
در گذشته افراد برای مجلسگرمکنی و شاد کردن جمع جوک میگفتهاند اما امروزه آدمهایی که باید برای این فضای گسترده مطلب جدید و جوک آماده کنند، اغلب آدمهای طنازی نیستند. احساس میشود آدمهای کمهوشی پشت ساخت جوکهای جنسیتی هستند که به جای ساخت طنز، دست به عقدهگشایی میزنند. گاهی اوقات هدف کسی که جوک را میسازد و منتشر میکند خنداندن مردم نیست، بلکه به خاطر مسائل شخصی (مثل به هم خوردن روابط عاطفی، خیانت دیدن یا…) قصد تخریب و توهین به جنس زن و تسویه حساب با فرد مورد نظرش را دارد.
اغلب اوقات سازندگان این جوکها طنزپردازان نیستند، کسانی هستند که در سطح دغدغه «دخترا موشن/ پسرا شیرن» ماندهاند. همانهایی که در سایر شبکههای اجتماعی زیر عکس هنرمندان به فحاشی میپردازند، عکس زنی را پست میکنند و در کپشن قیافه او را مسخره میکنند و با رکاکت در گفتار و تخریب شخصیت سایرین، قصد خودنمایی و قرار دادن خود در جایگاه بالاتر را دارند.
در زمانی نه چندان دور جوکهای قالب، جوکهای قومیتی بودند. با فرهنگ سازی و اطلاع رسانی گستردهای که هم توسط قومیتها و هم روشنفکران جامعه اتفاق افتاد امروزه کمتر شاهد ساخت و پخش جوکهای قومیتی هستیم. اما بلاهتی که در آن زمان در جوکهای «یه ترکه…» وجود داشت، امروز در جوکهای «یه دختره…» دیده میشود. در روند حذف جوکهای قومیتی، خوشبختانه هر کدام از قومیتها با یکدیگر اتحاد داشتند و توانستند با عدم نشر و اعتراض، مانع گسترش ساخت این نوع جوکها شوند اما جوکهای جنسیتی که اکثر آنها ضد زن است، گاهی حتی توسط خود زنان منتشر و پخش میشود.
به نظر میرسد که در این زمینه دختران و زنان اتحادی با یکدیگر ندارند تا مانع این حرکت ضداجتماعی شوند. خیلی از اوقات این زنان هستند که زنان دیگر را رقیبانی که میخواهند شوهر/مرد را از چنگ آنها درآورند! و بالطبع دشمن خود محسوب میکنند. و درنتیجه حسادت یا احساساتی از این دست، با نشر و پخش جوکهای جنسیتی، میخواهند خود را از آن دسته جدا کنند. اما این رفتار در عمل باعث تثبیت جایگاه فرودستی خود آنان میشود.
زنهایی که قبول میکنند جنس دوم اند، باور دارند که رانندگی خانمها ذاتاً بد است یا حسادت جزئی جدانشدنی از اخلاق زن است و خود را ماشین جوجه کشی میدانند نیز، از شنیدن جوکهای جنسیتی لذت میبرند و بازنشرشان میکنند و عملاً جایگاه خود را با دست خود تنزل میبخشند و به تثبیت و قدرت یافتن جامعه مردسالار کمک میکنند.
ماهیت جوک
جوک با داستان طنز فرق میکند. جوک یعنی فکاهه. یعنی به دیگران بخندیم نه باهم بخندیم. معمولا قرار نیست جوکها ما را به فکر فرو ببرند یا جامعه را به اصلاح وادارند. کلی گویی از خصوصیات ساخت جوک است، فرصت شخصیت پردازی در آن وجود ندارد و درنتیجه نیازمند کلیشههای از پیش تعیین شده است. مگر جوکهای دنبالهداری که در آن یک شخص در طول چندین داستان برای مخاطب شخصیت پردازی میشود و بر اثر گذر زمان بین مردم جا میافتد و جزئی از حافظ جمعی میشود، مثل جوکهای ملّانصرالدین.
باید این را نیز قبول داشت که جوکها توهینآمیزند. حتی بیضررترین آنها نیز درجهای از توهین در خود نهفته دارد. ماهیت جوک این است که بخشی از جامعه را زیر سوال ببرد، به قشری، جنسیتی، قومیتی، شغلی یا… حمله کند و باعث شود سایر افرادی که جزو آن گروه و دسته نیستند به آن قشر بخندند.
ولی نمیتوان آثار مخرب آنها را نیز در نظر نگرفت. گسترش جوکهای جنسیتی باعث میشوند آنچه سالهای سال توسط روشنفکران، فمنیستها و… تلاش شده بین مردم جا بیفتد، مثل این که زن ناقص العقل نیست، ناقص الدین نیست، جایگاهش با مرد برابر است و…، نادیده گرفته شود و از بین برود. وقتی این آثار خطرناکتر خواهد شد که بدانیم اکثر این جوکهای جنسیتی در پایانبندی خود مانیفست صادر میکنند و نتیجه میگیرند که زن مساوی است با بلاهت: «دختر است دیگر…»
آیا راهی برای توقف چرخه ساخت جوکهای جنسیتی وجود دارد؟
نشر و پخش کنترل نشده و به دور از آگاهی مطالب (شامل جوک و…) از ویژگیهای شبکههای اجتماعی است که این روزها بدجور گریبانگیر کاربران ایرانی شده است و بالطبع اصلاح کردنش کاری بسیار سخت و شاید غیرممکن به نظر برسد. غیرممکن از این لحاظ که اصلاح باید از اصلاح زیرساختهای جامعه شروع شود. نظام آموزشی، خانوادهها، روابط جنسی در جامعه، رسانههای جمعی و… همه و همه در بهبود وضعیت و اصلاح رفتاری مخاطبان شبکههای اجتماعی تاثیر مستقیم دارند.
گاهی یک حرکت ساده، مثل ایجاد یک کمپین برای ابراز مخالفت با جوکهای جنسیتی قدم بزرگی است برای حذف یا حداقل کمرنگتر کردن این رفتار. شاید روشنفکران جامعه بتوانند کلید این حرکت را بزنند اما افرادی که ارتباط روشنفکران با قشر عام جامعه را برقرار میکنند، مثل بعضی از اشخاص مشهور، هنرمندان و… میتوانند نقش پررنگتری در این حرکت داشته باشند و مردم را تشویق کنند که دست از انتشار و بازپخش این جوکها بردارند.
با کم شدن لایک این نوع مطالب یا کم شدن فالوئر این گروهها و صفحهها، خواه ناخواه افرادی که میل به دیده شدن دارند، به سمت هدف دیگری برای جذب مخاطب خواهند رفت و این چرخه، جایی متوقف یا حداقل حرکتش کندتر خواهد شد.
منابع:
جامعه شناسی جوک و خنده. دکتر شروین وکیلی. اندیشه سرا. ۱۳۸۵
بازنمایی زن در جوکهای جنسیتی. تحلیل گفتمان انتقادی جوکهای جنسیتی در مورد زنان در شبکههای موبایلی. محمدمهدی فرقانی. سید عیسی عبدی. ۱۳۹۵
دیدگاهتان را بنویسید