جدول کلمات متقاطع 2

منتشر شده در نشریه ی «همین فردا بود» – شماره سوم

(تا به حال کسی موفق به حل کامل این جدول نشده است)

 

طراحان جدول: محمد حسيني­مقدم-فاطمه اختصاري

 

افقي:

1- نام يکي از سال­هاي دوازدگانه در تقويم چيني که نشانه­ي ماليخوليا ی طبايع چهارگانه است- شهوت کلام داشتن و تمايل به لفّاظي در آثار ادبي

2- نصف صداي حيواني که نماد فرعون مصر سفلي بود، به اين حيوان در زبان چيني مي­فنگ مي­گويند و در چين نماد مردي است که عاشق زني باشد- کلمه­اي است دو­بخشي به­معناي ضرورت و لزوم که بخش دوم آن در لهجه­ي مشهدي به­معناي کانال آب است – يکي از پسران زئوس که فاسق زن هفتائيستوس بود و در نبردي که او با هراکلس داشت تيري پايش را شکافت و آلوادها توانستند او را بگيرند و سال­ها در يک کوزه­ي مفرغي زنداني­کنند

3- حيواني که در هنر تبتي پوست آن تنگ برهماست- امر به کردن کاري

4- حيواني که جنس ماده­اش در اوايل دوره هلني نماد باروري به­شمار مي­رفت و زنان نازا براي بارور­شدن طلسم آن را در زمان آميزش با خود داشتند- نقاش قرن شانزدهمي بلژيکي و خالق تابلوهايي چون پيروزي مرگ و سقوط ايکاروس که نقاشي­هايش از لحاظ تماتيک بهترين نمونه­ي آثار اومانيستي است و از­لحاظ فرمي بسيار شلوغ و داراي شخصيت­پردازي­هاي متنوع و بي­نظير است آثار وي را برخي تقليدي استادانه از هيرونيموس­بوش مي­دانند، برخي آنها را پايه­گذار سبک باروک در نقاشي مي­دانند و برخي هم آنها را اولين نمونه­ي نقاشي­هاي پست­مدرن به­شمار آورده­اند، قضاوت در­مورد زندگي وي نيز همچون قضاوت در­مورد تابلو­هايش مشکل است، بعضي او را شهرنشين و بعضي روستايي مي­دانند، بعضي او را کاتوليکي مومن و بعضي ملحدي مکار ذکر کرده­اند، بعضي او را آدمي سرحال و خوش­مشرب فرض مي­کنند و بعضي نيز او را آدمي گوشه­گير و دايماً بيمار(نقاش محبوب من)

5- يکي از حيوانات منطق­البروج چيني که اکثراً آن را با هلويي در دست تصوير مي­کنند که نشانه­ي جنبه­هاي زيباي زندگي است، به­عقيده­ي چيني­ها اين حيوان مي­تواند بر تمام ديوهايي که به بشر آسيب مي­رسانند پيروز شود، در مصر باستان جيغ کشيدن اين حيوان در­هنگام صبح به­منزله­ي نيايش رع(خداي خورشيد) بود و در تمثيلات قرون وسطي هم نشانه­ي گناه شهوت از گناهان هفت­گانه بود

6- ريشه­اي که در ازاي آن کتاب مي دهند- مست بي­کلّه- ظلم وتعدّي

7- در هنر عيسوي اين حيوان نشانه­ي آنتوني کبير است- دهنه­ي اسب و شکل جمع چيزي قهوه­اي و بدبو

8- هم نام بازيگري امريکايي است و هم نام پرنده­اي که در در دوره­ي امپراطوري روم نماد پرستش امپراطور به­عنوان خدا بود و در ژاپن آن را هو-او مي­نامند و در زبان چيني معادل چوچيه است- نيم­تنه­ي بالايي يا پاييني پيرزني مهربان که اکثراً سيّدي از اولاد پيغمبر است

9- يکي از دختران زئوس که از تخمي که لدا گذاشته بود زاده شد، پهلوانان بزرگي مانند آشيل با او ماجراهاي عاشقانه داشتند، در داستان فاوست گوته نيز دکتر فاوستوس از شيطان مي­خواهد تا اين زن را براي او زنده کند- جواني زيبا و فناپذير که دلباخته­ي يکي از پريان به نام سميلاکس شد ولي سميلاکس به اين دلدادگي جواب نداد تا او در عشق خود بسوزد، ايزادن المپ اين جوان را به بوته­ي زعفران تبديل کردند.

10- مادر­عرب­ها- حيواني که در تمثيلات مربوط­به قرون وسطي نماد گناه پرخوري از گناهان هفت­گانه است

11- نويسنده­ي امريکايي متولد 23جولاي1888 و متوفي به26مارس1959 خالق شخصيت فيليپ­مارلو که قهرمان بسياري از داستان­هاي کارآگاهي وي بود، سبک او در داستان­نويسي تاثير بسياري بر نوشتن داستان­هاي کارآگاهي مدرن داشت او جزو الکلی­ترين نويسندگان دنيا نيز بود .

12- تاکسي چاق- مکتبي هنري و ايضاً سياسي که به­شکل عمده در داستان­نويسي و سينماي ايتاليا خودش را بروز داد و مشخصاً در آثار ادبي چزاره­پاوسي، آلبرتو­موراويا و اليو­ويتوريني در سينما نيز آثار روبرتو­روسليني و ويتوريو­د­سيچا را متعلق به اين جريان مي­دانند صورت هنري اين جريان به نشان­دادن حقيقت زندگي به­همراه چهره­ي سرشار از فقر و سختي آن مي­پردازد، در سياست اين اصطلاح را اولين بار کنت­والتزدر سال 1979 در کتاب «تئوري هاي سياست خارجي» به­کار برد، والتز مدعي بود که سيستم حاکم بر روابط بين­الملل کشورها به­گونه­اي است که براي شيوه­ي رفتار دولت­هاي آزاد محدوديت­هايي اعمال مي­کند، به­گونه­اي که اگر کشوري به کيفيت­ها و کميت­هاي پيش­بيني­شده در اين ساختار نامرئي تن ندهد در عمل توانايي رقابت سياسي در عرصه­ي بين­الملل را نخواهد­داشت، منتقدين اين تئوري را شکل تعميم­يافته­ي مدل اقتصادي مايکرواکونوميک به عرصه­ي سياست مي­دانند، مدلي که در آن سيستم بازار است که کميت و قيمت محصولات را تعيين مي­کند و نه برعکس

13- تاخت، به­دو رفتن- پوز- چيزي که بعضي­ها آن را بو مي­کنند و بعد از بو­کردنش وقتي که مي­نشيند غبار غم را هم مي­نشاند

 

 

عمودي:

1- چيزي که بعضي­ها آن را کثيف مي­کنند توي شيشه مي­کنند به­جوش مي­آورند حلال مي­کنند و مي­خورند-حيواني که padmasambhava بنيان­گذار فرقه­ي لامايي براي نشان­دادن غلبه­ي خود بر ديو بر روي آن مي­ايستاد، نام اين حيوان همچنين يکي از سال­هاي دوازده­گانه­ي تقويم چيني است- يکي از دو فرشته­اي که به­خاطر گناهي که مرتکب شده­بود در چاه بابل سرنگون آويخته­شد

2- نصف صداي حيواني که مظهر سن­آمبروز Ambrose جان­خريسوستوم j.chrysostom و برنارد­مقدس بود که تمامي آنها به فصاحت کلام و شيريني سخن شهرت داشتند- بخشي از بدن آدونيس که در­زمان احتضار وي به شقايق تبديل شد- کارگردان فيلم ژاندارک

3- در بهار دراز مي­شود- درون بدن نماد زندگي و عشق است و بيرون بدن نماد مرگ و خشونت

4- کمدين سينماي صامت که در فيلمي از ساموئل­بکت به­نام«فيلم» نقش­آفريني کرد- در هند نمادي است براي زندگي تازه­اي که نيستي را به هستي بدل مي­کند، براي نشان دادن اين جنبه از آفرينندگي اين نماد، در نقوش تانتري، مادر­کالي را در حاليکه سر خودش را بريده و در دست گرفته نشان مي­دهند، توضيح اينکه کالي در هند در­عين اينکه نماد زندگي است همزمان نماد مرگ هم محسوب مي­شود

5- از واحدهاي اندازه­گيري دستي که عيناً در جدول قبل­مان هم بود- لباس اوشين

6- حيواني که در نماد­شناسي ژاپني داراي نيروي مافوق طبيعي مي­باشد چنانکه در 50سالگي مي­تواند خود را به­صورت يک زن و در 100سالگي به­صورت دختري فريبنده وجادوگر در­آورد، در 1000سالگي 9دم در­مي­آورد و نهايتاً به­صورت پديده­اي آسماني در­مي­آيد که از زمين قابل­رويت است-تيره

7- حيواني که در کيهان­شناسي چيني نگهبان ربع غربي کيهان است- جانوري که در مصر باستان با خداي هليو­پوليس يکسان شمرده مي­شد، عقيده­ي کلّي بر اين بود که اين جانور از تکّه­اي سرگين به­دنيا مي­آيد، در برخي از متون قديمي­تر اين­طور آمده که کره­ي زمين با تف کردن اين جانور به­وجود آمده است- کشوري در شرق آسيا

8- نمايشنامه­نويس و رمان­نويس شهير و صاحب­سبک ايرلندي و برنده­ي جايزه­ي نوبل ادبيات(نمايشنامه­نويس محبوب من)- گياهي است داراي برگ­هاي نوک­تيز گل­هاي زرد و ريشه­ي قرمز که از آن ماده­اي به­نام آليزارين گرفته مي­شود

9- چيزي­که آن را مي­زنند و براي آن انواعي هم ذکر کرده­اند از­جمله ترکي قزويني بسيجي وغيره- گاهي سبب خير مي­شود- چيزي­که مي­توان آن را برد، باخت، به­دست آورد، داد، کند، بست و سوزاند

10- اديب و زبان­شناس روسي که نظريات مهمّي در­زمينه­ي واج­شناسي، ارتباط­شناسي، نقد ادبي، نظريه­ي ادبيات اسطوره­شناسي و ادبيات فولکور کشورهاي منطقه­ي اسلاو دارد، وي در پايان دهه­ي بيست همراه با تروبتسکوي و موکاروفسکي مکتب زبان­شناسي پراگ را پايه­ريزي کرد- بخشي از لگنچه­ي ادراري

11- وسيله­اي است در پزشکي که مي­توان با آن هم کسي را کشت و هم زنده کرد، اين وسيله هيچ ارتباطي با مادر­کالي که نماد مرگ و زندگي در هند است ندارد- به­عقيده­ي ميشل فوکو نوع جنسي­اش هنوز هم در جوامع وجود دارد امّا براي تلفن­زدن به آن احتياج نداريم- نوشتن، خط کشيدن، طراحي چيزي بر کاغذ، نشان اثر، علامت و نيز قاعده، روش، طريق و آيين چيزي کسي يا جايي

12- فلزي که آدم را ياد دکتر براهني و پديده­ي جديد فوتبال آرژانتين مي­اندازد- تمايل به استفاده از جنبه­هاي مختلف نور در نقاشي به­منظور تحصيل حداکثر زيبايي- طراح جدول محبوب شما

 

 


Comments

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *